پای درس ایثار | روایت معلم فلاورجانی که مادرانه، محدودیت دانشآموز توانیاب را به قدرت تبدیل میکند
خانواده بزرگ آموزش و پرورش، همواره کانون ظهور معلمان فداکاری بوده است که رسالت خود را فراتر از چهارچوبهای اداری میبینند و خانم فاطمه امینی،کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی و آموزگار پایه ششم مدرسه...
به گزارش اداره اطلاعرسانی و روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان،خانواده بزرگ آموزش و پرورش، همواره کانون ظهور معلمان فداکاری بوده است که رسالت خود را فراتر از چهارچوبهای اداری میبینند و خانم فاطمه امینی،کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی و آموزگار پایه ششم مدرسه آیتالله سعیدی روستای کافشان، یکی از این الگوها است.
او خود را نه صرفاً یک معلم،بلکه یک مادر میداند و میگوید: «عشق و علاقه قلبی به تدریس و دانشآموزان باعث میشود که تلاش کنم علاوه بر مسئولیت اصلی،اقدامات ویژهتری انجام دهم. چون دختران کلاسم را در واقع فرزندان خودم میدانم.»
در سال تحصیلی گذشته،خانم امینی آموزگار دبستان آیت الله سعیدی با چالشی مواجه میشود. در کلاس او، دانشآموزی با ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی خاصی حضور پیدا میکند که بسیار آرام، صادق و باهوش اما دچار معلولیت حرکتی است. این تفاوتهای جسمی، سایه سنگینی از کاهش اعتمادبهنفس، اضطراب و گوشهگیری بر زندگی او انداخته بود.
خانم فاطمه امینی میگوید: «او به این باور رسیده بود که کارهایش صرفاً باید با حضور دیگران انجام شود و به تنهایی از پس کارها بر نمیآید. این وابستگی، هر سال ادامه داشت و استقلال کافی برای انجام فعالیتها را از او سلب کرده بود.»
تلخترین بخش این ماجرا را باید عدم علاقه دانشآموز به زنگ ورزش دانست. تجربههای گذشته باعث شده بود او ترجیح دهد در مدرسه نباشد و تفاوتهای جسمی را دلیل غمگینی و دوری از دوستانش میدانست. حتی والدین نی عدم تمایلش برای حضور در زنگ ورزش را تأیید میکردند.
در چنین فضایی بود که خانم امینی، معلم کلاس، با جسارت تصمیم گرفت از تخصصش استفاده کند. او در این خصوص میگوید: «من مدرک مربیگری شطرنج دارم و به همین جهت، تصمیم گرفتم به این دانشآموز در زنگهای ورزش، شطرنج را آموزش دهم.»
شطرنج به عنوان یک بازی فکری و جذاب، جایگزین تنشهای زنگ ورزش شد و همه دانشآموزان آن را یاد گرفتند. اما برنامه فراتر از این بود. آموزگار با رعایت اصول مراقبتی ویژه، شخصاً در کنار دانشآموز به انجام ورزشهای دیگری مانند والیبال و بازیهای ایستگاهی پرداخت تا او احساس نکند از جمع جدا افتاده است. در این میان، هرکجا دانشآموز احساس ناتوانی جسمی میکرد و امکان کار گروهی نداشت، خانم امینی مسئولیت قضاوت، داوری و مدیریت کار را به او میسپرد.
این انتقال قدرت، همچون یک شوک درمانی عمل کرد. تغییرات رفتاری و اخلاقی به سرعت مشاهده و اولین قدم برای تقویت اعتمادبهنفس او برداشته شد. در نهایت، در اثر همین تلاشها دانشآموز از کنارهگیری دست کشید و به جمع پیوست.
خانم امینی در ادامه، با برقراری ارتباط مستمر و ارائۀ مشورتهای دقیق به والدین و پیروی از توصیههای پزشکی، به تقویت پیشرفت تحصیلی و افزایش اعتمادبهنفس دانشآموز ادامه داد. وی تأکید میکند: «در تقسیم وظایف، تلاش کردم تا اصل عدالت را رعایت کنم تا دانشآموز احساس نکند مرکز توجه ویژه و خارج از حد عدالت قرار گرفته است. چرا که معتقدم دانشآموز باید بفهمد که برای خواستههایش باید تلاش کند تا به نتیجه برسد.»
تمرکز بر اصلاح سرعت عمل در املا و پاسخگویی به سؤالات، همراه با استفاده از قصهها و گفتمانهای گروهی برای افزایش خودباوری در کل کلاس دیگر کاری بود که خانم امینی پیش گرفت تا مسیر را تکمیل کند.
در پایان سال تحصیلی، آموزگار مدرسه آیت الله سعیدی به ثمر نشستن این تلاشها را با چشم خود دید. دانشآموزی که روزی خود را ناتوان و غمگین میدانست، حالا با استقلال و اعتمادبهنفس کافی در مسیر رشد قرار گرفته بود.
فاطمه امینی، گفتگو را اینطور به پایان میرساند :«خوشحالم که توانستم حداقل کاری که در توانم بود را برای دانشآموزانم انجام دهم و نتیجۀ آن را مشاهده کنم.»
این روایت، بار دیگر به ما ثابت میکند که خواستن، توانستن است و با قدرت اراده، میتوان هر کاری را ممکن و میسر کرد.
انتهای پیام/