«میان ترس و تحول؛ نسل نو، هوش مصنوعی و بهای آیندهای که باید پرداخت»
ایوب درویشی، معاون استاندار اصفهان، از ضرورت تغییر نگاه به نسل جدید میگوید؛ از عبور از افراط و تصلب تا بازگشت به عقلانیت تاریخی و احیای سرمایههای فکری...
به گزارش اصفهان رسانه ,، دکتر درویشی، معاون سیاسی و اجتماعی استاندار اصفهان، با نگاهی آیندهنگر و زبانی هشداردهنده اما امیدآفرین، مسئله نسل جدید را نه یک تهدید، بلکه فرصتی تاریخی برای اصلاح مسیر توسعه بر می شمارد؛ فرصتی که به گفته او، شرط بهرهگیری از آن، «تغییر نگاه» است، نه صرفاً تغییر نسل.
وی در نشست صمیمانه تجلیل از استاد پیشکسوت دکتر کیوان، تصریح کرد: اگر قرار است تغییری رخ دهد، باید پیش از هر چیز، فهمی درست از نسل نو داشته باشیم. شاید ما خود تغییر نکرده باشیم یا نتوانیم تغییر کنیم، اما دستکم میتوانیم بستر شکوفایی این نسل را فراهم کنیم و هزینه آن را بپردازیم؛ چراکه آینده، ارزان به دست نمیآید و بی تردید پیشرفت، ،بیبها حاصل نمیشود.
درویشی با اشاره به مواجهه جامعه با پدیدههای نوین، از جمله هوش مصنوعی، هشدار داد که نگاه صفر و صدی ـ یا پذیرش مطلق یا طرد کامل ـ ما را دوباره به دام تصلبهای کهنه میاندازد؛ همان جایی که ترس، جای تدبیر مینشیند و احتیاط، به انفعال بدل میشود.
به باور او، عقلانیت در «میانهروی آگاهانه» معنا مییابد، نه در افراطی که آینده را میسوزاند و نه در تفریطی که فرصت را میستاند.
وی، با رد بدبینیهای رایج نسبت به جوانان گفت: این نسل، نسلی باهوش، حساس و دلسوز است. اگر باورش کنیم، اگر با آن گفتگو کنیم و اگر میدان به آنها بخشیم، شاید همان نسلی شود که گرههای دیرپا را بگشاید و راههای بسته را دوباره بگشاید و جهان را از اندیشه اش فروزان سازد .
معاون سیاسی و اجتماعی استاندار اصفهان، در فرازی دیگر، ریشههای توسعه و تأخیر آن را در تاریخ اندیشه ایران جستجو کرد و گفت: تاریخ ما را اندیشه ساخته است؛ اندیشه سیاسی، اندیشه فرهنگی و اندیشمندانی که کوشیدند عقلانیت را در جان جامعه بدمد، بهویژه در شعر و حوزههای فکری. اما بسیاری از این اندیشهها، عمومی نشد، به فرهنگ عمومی راه نیافت و از آنِ همگان نگردید؛ چراکه بیسوادی، یا بیسواد نگهداشتهشدن بخش بزرگی از جامعه، توسعه را به تأخیر انداخت.
درویشی با اشاره به کاستیهای نظام آموزشی جدید افزود: ما در دو مواجهه تاریخی دچار انحراف شدیم؛ نه نسبت خود با دین را درست فهم کردیم و نه در مواجهه با تمدن غرب، بهرهای درخور گرفتیم. مدرن شدن با مدرنیته یکی نیست؛ ما ماشین را وارد کردیم، اما شیوه اندیشیدن را منتقل نکردیم و ابزار را گرفتیم، بیآنکه روح تفکر را دریابیم.
وی در پایان، با طرح پرسشی تأملبرانگیز گفت: سرمایه فلسفه ما، قلههای بلند دارد، اما چرا این قلهها به شکوفایی متزاید نرسیدند و چرا میدان به نحلههای دیگر واگذار شد؟ بخشی از پاسخ، در معیشتِ گرفتار مردم و نبود دسترسی عمومی به آگاهی نهفته است. با این همه، ایران همواره سرشار از اندیشمندان و سرمایههای فکری بوده است؛ سرمایههایی که جهان را به تحیر و ستایش واداشتند، اما ما نتوانستیم آنگونه که شایسته است، از این گنجینه بیبدیل بهره بگیریم و جریانسازی پویای بیننسلی را تداوم بخشیم.
او سخنانش را با این پیام به پایان رساند: آینده، در گفتگوی نسلها ساخته میشود؛ نه با انکار گذشته، نه با ترس از نو، بلکه با شجاعت فهم، هزینهدادن برای آگاهی و اعتماد به نسلی که میتواند فردا را متفاوت رقم بزند.